loading...
خورشید تابان
mehran بازدید : 0 پنجشنبه 13 تیر 1392 نظرات (0)

 

 

 

 

 

خاطره ای خواندنی از علامه جعفری
Mohaghegh52898.jpg

 

 

علامه جعفری می‌گفتند تویکی از زیارتام که مشهد رفته بودم به امام رضا گفتم: «یا امام رضا دلم می‌خواد تو این زیارت خودمو از نظر شما بشناسم که چه جوری منو می‌بینید؛ نشونه ​ا​ش ​ هم​ این باشه که تا وارد صحن حرمتون شدم​،​ اولین کسی که با من ​​حر​ف می‌زنه​،​ من پیامتونو بگیرم.»

وارد صحن که شدم خانممو گم کردم. اینور​و​ بگرد، اونور ​و​ بگرد، یه دفه دیدم چند قدم جلوتر داره به سمت حرم میره، خودمو رسوندم بهش و از پشت سر صداش زدم که «کجایی؟»
روشو که برگردوند دیدم زن من نیست، بلافاصله بهم گفت: «خیلی خری»
حالا منم مات مونده بودم که امام رضا عجب رک حرف می‌زنه. خانمه دید انگار دست بردار نیستم دارم نگاش می‌کنم، دوباره گفت: «نه فقط خودت، پدر و مادر و جد و آبادتم خرند».
ایشون میگفت: این داستان رو برا شهید مطهری تعریف کردم تا ۲۰ دقیقه می‌خندید.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 7
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 4
  • بازدید کلی : 29